سلاماز دعوتهاي شما ممنونمنکته اي که شما بر آن اصرار داريد حل مسائل قضاييست و کار در محاکم. اما بايد پرسيد چرا کار به محکمه مي کشد؟غير از اين است که استراتژي دخترها و پسرها به جاي اساس قرار دادن برنامه ي فطري انسان، اساس قرار دادن خواست هاي شخصيست؟غير از اين است که الگويي شناسانده نمي شود و هر کس يک الگو مي گزيند و خودش مي شود منبع تراوشات و جامعه هم به او حق مي دهد خود را باشد و کسي به کارش کاري نداشته باشد؟
اگر جواب امام صادق گفته مي شود، سبک زندگي ايشان نيز بايد براي مردم تبيين شود و به همان شيوه جامعه اداره شود.
وقتي به نام دين هرج و مرج شود، وقتي روحاني خاطره بگويد به جاي تبيين حديث و سيره، نتيجه اين مي شود که يک سري انسان مغرور و از فرنگ برگشته مي کوشند چيزي را درست کنند.
روانشناسي و روان پزشکي که نمي داند درست چيست و مي خواهد درست کند. پس تغيير مي دهد به سبکي که آموخته. و مي برد جامعه را به سمتي که امروز رفته ايم.
تبيين حقوق و پاسخ به اين شبهه جاي تشکر دارد. و جاي دادن شناخت به جامعه خاليست، تا هر کسي با دانستن اصل حقوقش به ورطه ي مرد سالاري و زن ذليلي رايج نيفتد. وجود جنبشهي مردانه و زنانه براي جامعه ي ما ننگ است. ما مقام چهارم طلاق را در دنيا داريم و اين جاي سکوت دارد که بگوييم مسلمان و شيعه ايم.
يا علي