خاطره ای ...
امروز نماینده ...اومده بود خیلی اخماش تو هم بود چشاش هم قرمز ارام سرو زیر انداخته و در میان جمعیت رفت اون ته اتاق روی صندلی نشت. اروم اومد جلو و گفت اینو بخون...تو رو خدا هر کی اینو پیدا کرد فقفط بگه کی و کجا میبرندش من خواهش میکنم ادرسو فقط همین جایی که ... گذاشتم همونجا بگذارید.اخه میدونید ما مادرا خیلی مظلومیم...تو را به امام حسین قسمتون میدم بگید کی میبرش و کجا میبرش ..چشای منتظر یک مادر رو به یاد ارید ... سرم داشت گیج میرفت بش گفتم این چیه ..ه اروم ... امروز ما یه دختر بچه دو روزه ناز و خوشکل رو پشت درب زایشگاه با این نوشته یافتیم... کار مادرشه....