سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ولایت نور

اصل قانونی بودن...

(قاعده قبح عقاب بلا بیان)یااصل قانونی بودن جرم و ومجازات یکی از اصول مهم اسلام در مسیر حمایت از حقوق وکرامت افراد در مقابل حاکمان است .این اصل هر چند که در حقوق امروز بسیاری از کشورها پذیرفته شده و و تاریخ پذیرش این اصل در این کشورها مخصوصا اروپاییها دور بر دویست سال بیشتر نیست .

و در ایران خودمان هم تقریبا کم تر از صد سال هست که وارد قانون شده است.این بدین معنی است که تا پیش از  قبول این اصل توسط قانون گذاران  افراد در معرض تعقیب و مجازات حکومت ها قرار داشتند امری که مخالف حقوق و کرامت انسان هاست. عقل انسان میگوید تا وقتی که از کاری منع نشده ان کار  مجاز است و اگر حکومت بخواهد  افراد را بخاطر ان کار مجازات کند باید اولاان را در قالب قانون وضع و به همه اعلام کند تا مردم بدانند که کدام کا رها ممنوع است.

 این اصل میگوید افراد را نمی توان بخاطر عملی که تا پیش از ان ممنوع نشده مجازات کرد یعنی باید ان عمل قبل از انجام ان توسط مردم بوسیله قانون ممنوع بودن ان اعلام گردد در این صورت اگر کسی مرتکب ان کار شد میتوان وی را مجازات کرد .

گفته شد پذیرش دنیای به ظاهر متمدن امروزی که ادعاهای زیادی را یدک میکشد قریب به دویست سال بیشتر نیست.یعنی تا پیش از ان حقوق افراد  رعایت نمیشد و چه بسا ظلمها که به انسانها بیگناه نکردند.

در مباحث قبلی به پذیرش این اصل توسط قران کریم در 1500 سال قبل اشاره شد . در اینجا این اصل را از نگاه فقیهان شیعه  دوباره بررسی میکنیم تا به قدرت و نواوری اسلام در عرصه دفاع و احترام به حقوق انسانها و... بیشتر پی ببریم.البه باید گفت که این اصل در کلام فقیهان به عنوان  قاعده قبح عقاب بلا بیان بیان شده است یعنی زشت بودن مجازات برای چیزی که بیان نشده که همین معنی اصل مذکور را میدهد.

همه فقهای شیعه از زمان های قدیم به این اصل پرداخته اند البته نه با یک تعبیر و اصطلاح واحد بلکه با تعابیر گوناگونو متفاوت.تحقیق نشان میدهد که اصل اباحه(یعنی انجام کار برای انسان مجاز است و منعی ندارد)  قبل از تعبیر  قاعده قبح عقاب بلا بیان در گفتار فقیهان پیشین وجود دارد.

شیخ طوسی مینویسد:ان الاصل الاباحه و الحظر یحتاج الی الدلیل  ترجمه:اصل در کارها و اشیا اباحه و مجاز بودن انجام انها است و ممنوع بودن محتاج به دلیل و وضع قانون دارد.1

شیخ صدوق میگوید:اعتقادنا ان الاشیائ کلها مطلقه حتی یرد فی شی منها نهی   که همان معنا را میرساند.23

کم کم این اصل تکامل بیشتری یافت بوری که سید مرتضی مینویسد التکلیف بلا اماره ممیزه متقدمه قبیح یعنی تکلیف کردن مردم بدون دلیل و اماره مشخص قبلی کاری زشت است.و در قرون اخیر میرزای شیرازی نوشته لا تکلیف الا بعد البیان .تکلیفی نیست مگر بعد از بیان .و...

به هر حال قاعده قبح عقاب بلا بیان (اصل قانون بودن جرم  و مجازات )از قواعد مسلم نزد فقها شیعه است وذکر این نکته هم ضروری است که نزد فقهای شیعه نه تنها اصل وجود حکم برای تکلیف مردم لازم است بلکه باید به شخص اعلام شود و اگاهی مردم از تکلیف نیز شرط است یعنی  حتی اگر قانونی وضع شود ولی مردم از ان اگاهی نداشته باشند باز نمیتوان انها را  به خاطر نقض ان مجازات کرد.

این ها همه نشان از اهمیت اسلام خصوصا مذهب حقه شیعه  نسبت به حقوق افراد جامعه داشته امری که بشر امروزی به ان مینازد غافل از اینکه اسلام در اوج جهل انها و در زمانی که به هیچ عنوان به فکر انها خطور نمیکرد بلکه قریب به 1200 سال بعد به با رونوشت برداری از اسلام انرا به خودش نسبت داد به ان تصریح کرده است.

 

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

1:شیخ طوسی /خلاف/کتاب الطهاره /مساله 17

2:شیبخ صدوق /الاعتقادات /ص114

3:قواعد فقه /مححق دادماد /ج 4ص15