• وبلاگ : ولايت نور
  • يادداشت : ايا ارث زن نصف ارث مرد است؟
  • نظرات : 3 خصوصي ، 41 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    من فکر مي کردم اين جناب خرد گرا يک پست نوشته.

    اين شخص بيمار است. دليل آن چيست؟

    اگر کسي دنبال پاسخ باشد، در وبلاگها نظر نمي گذارد. اهل فن هستند. تمام شبهه ها هم پاسخ داده مي شود.

    وقتي يک فرد بخواهد بازي در بياورد انکار مي کند و لج بازي را اساس مي گذارد.

    ايشان يک فرض داد و آن اين است که مي فهمد. از روش عملکرد ايشان مشخص است که فرض اشتباه است.

    آقاي عزيز شما براي چه کسي وقت مي گذاريد؟

    مدير وبلاگ، لطفا اين کاربر را مسدود کنيد يا اگر ممکن نيست، نظرات را مشروط به تاييد.

    اميدوارم لج بازي هاي اين نويسنده روزي تمام شود و مطلب را با انصاف بخواند و بنويسد.

    ايشان عقل را جايگزين وحي مي داند. مي شود بفرمايند معجزه ي پيامبران و محتواي قرآن و شخصيت پيامبر و امام را عقل چگونه مي سنجد؟

    عقل شماي نويسنده چه مي گويد؟ مشخص خواهد بود که نظري که خواهد داد منطبق با مباني انکاري فلسفه ي خدا منکران خواهد بود.

    اساس انسان است و عقل او. اومانيسم و رشناليسم.

    جناب خردگرا ابزار درک دين عقل نيست. دين از مبنايي سخن مي گويد که رشناليسم در برابر آن عاجز است.

    برده داري منسوخ شده. در مورد آيات ناسخ و منسوخ مي توانيد تحقيق کنيد.

    کتاب اسلام و ازادي بردگان را از اين لينک مي توانيد مطالعه کنيد:

    يا علي


    سلام
    از دعوتهاي شما ممنونم
    نکته اي که شما بر آن اصرار داريد حل مسائل قضاييست و کار در محاکم. اما بايد پرسيد چرا کار به محکمه مي کشد؟
    غير از اين است که استراتژي دخترها و پسرها به جاي اساس قرار دادن برنامه ي فطري انسان، اساس قرار دادن خواست هاي شخصيست؟
    غير از اين است که الگويي شناسانده نمي شود و هر کس يک الگو مي گزيند و خودش مي شود منبع تراوشات و جامعه هم به او حق مي دهد خود را باشد و کسي به کارش کاري نداشته باشد؟

    اگر جواب امام صادق گفته مي شود، سبک زندگي ايشان نيز بايد براي مردم تبيين شود و به همان شيوه جامعه اداره شود.

    وقتي به نام دين هرج و مرج شود، وقتي روحاني خاطره بگويد به جاي تبيين حديث و سيره، نتيجه اين مي شود که يک سري انسان مغرور و از فرنگ برگشته مي کوشند چيزي را درست کنند.

    روانشناسي و روان پزشکي که نمي داند درست چيست و مي خواهد درست کند. پس تغيير مي دهد به سبکي که آموخته. و مي برد جامعه را به سمتي که امروز رفته ايم.

    تبيين حقوق و پاسخ به اين شبهه جاي تشکر دارد. و جاي دادن شناخت به جامعه خاليست، تا هر کسي با دانستن اصل حقوقش به ورطه ي مرد سالاري و زن ذليلي رايج نيفتد. وجود جنبشهي مردانه و زنانه براي جامعه ي ما ننگ است. ما مقام چهارم طلاق را در دنيا داريم و اين جاي سکوت دارد که بگوييم مسلمان و شيعه ايم.

    يا علي

    خيلي اين مطلبي که گذاشتين برام جالب بود. ممنون از مطالب خوبي که تو وبلاگتون مي ذاريد.
    + خردگرا 
    توجه : دوستان گرامي پيامهاي مرا بنام خرد گرا از پايين بخوانند و دنبال کنند تا متوجه گفته هاي من بشوند. به دليل اينکه پيامگير وبلاگ بيش از 5000 حرف را نميپذيرفت ناگزير شدم در چندين پيام نوشته ام را بنويسم. با سپاس
    نتيجه گيري

    نخستين عکس العمل شما که اين آيه ها را ميخوانيد ممکن است اين باشد که در آن زمان برده داري رايج بوده است و اکنون ديگر رايج نيست. به ياد داشته باشيد که قوانين و احکام قرآن هميشگي و جاودانه هستند و در هر زمان و مکاني بايد پياده شوند، بنابر اين مسلماني که اين آيات را ناديده و باطل بپندارد مسلمان نيست. برده داري کاملاً مورد تاييد قرآن و اسلام است . حال بفرماييد که پاسخ شما چيست ؟ آيا در درستي اين آيات شريفه شک داريد يا آنها را تاييد ميکنيد؟ اگر تاييد ميکنيد ، پاسختان پيرامون فرافکني اي که در نوشتارتان انجام داده ايد چيست ؟ همانگونه که عرض کردم به جاي پرداختن به پرسش اساسي اي که همواره مطرح بوده ، به اروپا و غيره بند کرده ايد. اصلا آنجا جهنم است. به من و شما چه ربطي دارد. اگر همسايه ما فرزندش را هنگام تنبيه ميکشد ، توجيه شکستن سر فرزندمان موقع تنبيه است ؟ بگوييم آن همسايه به ظاهر متمدن ما موقع تربيت فرزندش او را کشت و ما تنها کسي هستيم که پيش از همه اينها براي فرزندمان احترام قايل شديم و فقط سرش را شکستيم ؟

    اميدوارم مرا به خاطر گرفتن وقتتان ببخشيد . اما بهانه اي بود تا ضمن احترام به عقايد هم ، همفکري اي نيز داشته باشيم.اگر مايل بوديد پاسخ من را همين جا بنويسيد

    در شادکامي و بهروزي ، تندرست باشيد

    + خردگرا 

    باز هم اين آيه در پسام قبلي داشتن بنده و برده داري را مجاز ميکند. در اين آيه همچنين باز به نابرابري انسانها اشاره ميکند و انسانهاي غير مسلمان و مشرک را فرو تر از ساير انسانها ميداند. همچنين گفته شده است که ارباب مسلمان ميتواند با بنده خود ازدواج کند.اينها همان چيزهايي است که شما در آغاز نوشته تان در خصوص اروپاي به ظاهر متمدن اشاره داشتيد.فرض کنيد در آن اروپاي به ظاهر متمدن حقوق مسلمانان با مسحيان نابرابر باشد. مثلا اگر يک مسيحي يا لاييک با يک مسلمان تصادف کند و يا به عمد او را بکشد ، بگويند چون مقتول يا مصدوم مسلمان بوده بنابراين ضارب يا قاتل بايد جزاي کمتري از کسي که به مسيحي يا لاييک صدمه رسانده يا به قتل رسانده ، ببيند!!! آيا اين کار حرمت يک انسان را زير سوال نميبرد؟ آيا اين نگاه از نظر من و شما فاشيستي و نژاد پرستانه نخواهد بود؟ آيا براستي شما از وجود چنين واقعيتي در اسلام نا آگاه هستيد يا اينکه چشم به وجدان خود ميپوشيد و تنها براي توجيه خود و احکام اسلامي ، به عيب جويي ديگران ميپردازيد ؟ 3پاراگراف نخست نوشته تان را دوباره بازخواني فرماييد.

    سوره احزاب آيه 55 و سوره مائده آيه 89

    در اين دو آيه هم واژگان بنده و کنيز را بيابيد.

    + خردگرا 

    سوره نور آيه 58

    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ .
    اي کساني که ايمان آورده ايد ، بايد بندگان شما و آنها که هنوز به حد، بلوغ نرسيده اند ، در سه هنگام از شما براي وارد شدن به خانه رخصت طلبند :پيش از نماز صبح و هنگام ظهر که لباس از تن بيرون مي کنيد و بعد از نماز عشا اين سه وقت ، وقت خلوت شماست در غير آن سه هنگام ، شما و آنها گناهي مرتکب نشده ايد اگر بر يکديگر بگذريد خدا آيات را اينچنين براي شما بيان مي کند ، و خدا دانا و حکيم است.

    در اين آيه نيز به برده داري اشاره شده است.

    سوره بقره (ماده گوساله) آيه 221

    وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَـئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ .
    زنان مشرکه را تا ايمان نياورده اند به زني مگيريد و کنيز مؤمنه بهتر، ازآزاد زن مشرکه است ، هر چند شما را از او خوش آيد و به مردان مشرک تا ايمان نياورداند زن مؤمنه مدهيد و بنده مؤمن بهتر از مشرک است ، هرچند شما را از او خوش آيد اينان به سوي آتش دعوت مي کنند و خدا به جانب بهشت و آمرزش و آيات خود را آشکار بيان مي کند ، باشد که بينديشيد.

    + خردگرا 

    سوره نور آيه 33

    وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاء إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَن يُكْرِههُّنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِن بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.
    آنان که استطاعت زناشويي ندارند ، بايد پاکدامني پيشه کنند تا خدا از، کرم خويش توانگرشان گرداند و از بندگانتان آنان که خواهان باز خريدن خويشند ، اگر در آنها خيري يافتيد ، بازخريدنشان را بپذيريد و از آن مال که خدا به شما ارزاني داشته است به آنان بدهيد و کنيزان خود را اگر خواهند که پرهيزگار باشند به خاطر ثروت دنيوي به زنا وادار مکنيد هر کس که آنان را به زنا وادارد ، خدا براي آن کنيزان که به اکراه بدان کار وادار گشته اند آمرزنده و مهربان است.

    اين آيه به ارباب (صاحب برده) اجازه ميدهد تا برده خود را در صورتي که برده بخواهد خود را بخرد، و درصورتي که ارباب رضايت داشته باشد در ازاي مبلغي او آزاد کند. توجه داشته باشيد که اگر ارباب چنين رضايتي نداشته باشد هرچقدر هم برده حاضر باشد براي آزادي خود پول بپردازد نميتواند آزاد شود، و بايد همچنان برده بماند. قسمت دوم اين آيه به خود فروشي واداشتن بردگان (کنيزان) اشاره دارد. ارباب ميتوانسته است کنيز را مجبور کند که در ازاي پولي به همخوابگي با سايرين بپردازد، يعني ارباب دلالي محبت ميکرده است و شرکاي جنسي را براي برده فراهم مي آورده است اما اين آيه از مسلمانان ميخواهد که کنيزان را مجبور به اين کار نکنند. نکته جالب اينجا است که اين جمله در اين آيه بصورت شرطي آمده است. يعني تنها اگر کنيز خود مايل به تن فروشي نباشد ارباب نبايد او را مجبور کند، نتيجه منطقي اينکه اگر کنيز خود تمايل به اين کار داشته باشد، اينکار مانعي ندارد و يک مسلمان ميتواند به اين کسب، درصورتي که کنيزان تن فروشي را پيدا کرد، يا کنيزان خود را متقاعد به انجام اين کار کرد به اين کار بپردازد. و البته اگر کنيزي مجبور به اين کار شود الله در مورد او مهربان خواهد بود که اين مسئله ربطي به اين دنيا ندارد.
    + خردگرا 

    سوره نور آيه 31

    وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.

    و به زنان مؤمن بگو که چشمان خويش را ببندند و شرمگاه خود را نگه ، دارندو زينتهاي خود را جز آن مقدار که پيداست آشکار نکنند و مقنعه هاي خود را تا گريبان فرو گذارند و زينتهاي خود را آشکار نکنند ، جز براي شوهر خوديا پدر خود يا پدر شوهر خود يا پسر خود يا پسر شوهر خود يا برادر خود ياپسر برادر خود ، يا پسر خواهر خود يا زنان همکيش خود ، يا بندگان خود ،يا مردان خدمتگزار خود که رغبت به زن ندارند ، يا کودکاني که از شرمگاه زنان بي خبرند و نيز چنان پاي بر زمين نزنند تا آن زينت که پنهان کرده اند دانسته شود اي مؤمنان ، همگان به درگاه خدا توبه کنيد ، باشد که رستگار گرديد.

    در اين آيه نيز از حق داشتن بردگان صحبت شده است.

    + خردگرا 

    سوره مجادله آيه 3

    وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِّسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِّن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا ذَلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ.
    آنهايي که زنانشان را ظهار مي کنند ، آنگاه از آنچه گفته اند پشيمان مي شوند ، پيش از آنکه با يکديگر تماس يابند ، بايد بنده اي آزاد کنند اين پندي است که به شما مي دهند و خدا به کارهايي که مي کنيد آگاه است.

    اشاره ديگري در اين آيه به حق داشتن برده و جايز دانستن برده داري دارد. به اين معني که چون برده جزو مال مرد بوده ، براي مجازات ظهار کردن بايد بخشي از مال خود را از دست ميداده که در اينجا به رها سازي برده اشاره شده است. ظهار کردن زنان در ميان اعراب نوعي از طلاق بوده است، کسي که ميخواسته است زنش را طلاق بدهد ميگفته است "انت مني كظهر امي - تو نسبت به من مانند پشت مادرم هستي". براي نمونه در آيه زير به سختي از دست دادن برده اشاره شده است:

    سوره البلد آيات 12 و 13

    وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ؛ فَكُّ رَقَبَةٍ.

    و تو چه داني که گذرگاه سخت چيست؟؛ آزاد کردن بنده است.

    از آزاد کردن برده ها در اين آيه بعنوان گذرگاهي سخت ياد شده است. و اين کاملاً طبيعي است که اينکار براي مسلمانان دشوار باشد زيرا بندگان کارگران مجاني مسلمانان و بردگان زن (کنيز ها) ماشينهاي جنسي و توليد مثل مسلمانان هستند و از دست دادن اين چيزها براي مسلمانان واقعاً بايد گذرگاه سختي باشد. اما به هر حال در اين آيه از آزاد کردن بندگان بعنوان عملي خوب ياد شده است و اين شايسته تقدير است. اما کدام انسان ناداني است که نداند چنين کاري کار مثبتي است؟و کدام انسان نادان تري است که نداند که برده داري کار ناشايستي است؟ همانگونه که شما نيز در آغاز نوشتارتان اين رفتار ضد انساني را در اروپا تقبيح کرديد که حق هم چنين است.

    + خردگرا 

    سوره بقره آيه 178

    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ.

    اي کساني که ايمان آورده ايد ، در باره کشتگان بر شما قصاص مقرر شد :، آزاد در برابر آزاد و بنده در برابر بنده و زن در برابر زن پس هر کس که از جانب برادر خود عفو گردد بايد که با خشنودي از پي اداي خونبها رود وآن را به وجهي نيکو بدو پردازد اين حکم ، تخفيف و رحمتي است از جانب پروردگارتان و هر که از آن سر باز زند ، بهره او عذابي است دردآور.

    در نظر برخي از مکاتب فقهي همانند مالکي و شافعي، بر اساس اين آيه اگر مسلمان آزادي برده اش، يا برده ديگري را بکشد بخاطر اين قتل قصاص نخواهد شد. بردگان در مقابل بردگان قصاص ميشوند، و آزاد ها در برابر آزادها (5). در اين مکاتب کشته شدن برده توسط مسلمانان آزاد تنها با شلاق مجازات ميشود
    + خردگرا 

    سوره نساء (زنان) آيه 92

    وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مْؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللّهِ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا.

    هيچ مؤمني را نرسد که مؤمن ديگر را جز به خطا بکشد و هر کس که مؤمني را، به خطا بکشد بايد که بنده اي مؤمن را آزاد کند يا خونبهايش را به خانواده اش تسليم کند ، مگر آنکه خونبها را ببخشند و اگر مقتول ، مؤمن واز قومي است که با شما پيمان بسته اند ، خونبها به خانواده اش پرداخت شود و بنده مؤمني را آزاد کند و هر کس که بنده اي نيابد براي توبه دو ماه پي در پي روزه بگيرد و خدا دانا و حکيم است.

    در اين آيه نيز نشان داده شده است که مسلمان ميتواند بنده داشته باشد و برده همچون مالي در اختيار مسلمان است و ميتواند بجاي دادن خونبها، برده اي را آزاد کند. توجه داشته باشيد که در اين آيه نابرابري حقوقي ديگري بين مسلمانان و غير مسلمانان ديده ميشود. از ديدگاه اسلام، ديه و خونبهاي مسلمانان با غير مسلمانان برابر نيست.اين همان نکته ايست که در پيامي قبلي خدمتتان اشاره داشتم به طبقه بندي انسان ها در اسلام و تفاوت حقوق و نابرابري آنها با يکديگر.

    + خردگرا 

    سوره نساء (زنان) آيه 36

    وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالاً فَخُورًا.

    خداي را بپرستيد و هيچ چيز شريک او مسازيد و با پدر و مادر و، خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و همسايه خويشاوند و همسايه بيگانه و يار مصاحب ومسافر رهگذر و بـنــــدگان خود نيکي کنيد هر آينه خدا متکبران و فخر فروشان را دوست ندارد.

    در اين آيه به حق داشتن بندگان و برده اشاره شده است و از مسلمانان خواسته شده است که با برده هاي خود به نيکي رفتار کنند.يعني نخست برده داري به رسميت شناخته ميشود و سپس روش و متد آن بيان ميشود.

    + خردگرا 

    سوره احزاب آيه 50

    يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا.
    اي پيامبر ، ما زناني را که مهرشان را داده اي و آنان را که به عنوان ، غنايم جنگي که خدا به تو ارزاني داشته است مالک شده اي و دختر عموها و دختر عمه ها و دختر داييها و دختر خاله هاي تو را که با تو مهاجرت کرده اند بر تو حلال کرديم ، و نيز زن مؤمني را که خود را به پيامبر بخشيده باشد، هر گاه پيامبر بخواهد او را به زني گيرد اين حکم ويژه توست نه ديگرمؤمنان ما مي دانيم در باره زنانشان و کنيزانشان چه حکمي کرده ايم ، تابراي تو مشکلي پيش نيايد و خدا آمرزنده و مهربان است.

    سوره احزاب آيه 52

    لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا.

    بعد از اين زنان ، هيچ زني بر تو حلال نيست و نيز زني به جاي ايشان ، اختيار کردن ، هر چند تو رااز زيبايي او خوش آيد ، مگرآنچه به غنيمت به دست تو افتد و خدا مراقب هر چيزي است.

    + خردگرا 

    فرزندانتان را برداريد و زنان مردم اهواز را به ايشان بازگردانيد. (3)

    شرح السير الکبير، سرخسي 173/1 (شماره المنجد:355)،

    از عطاء روايت است که گفت: شوشتر با صلح گشوده شد؛ ولي مردم آن کافر شدند. مجاهدان اسلام با آنان پيکار کردند و اسيرشان کردند و مسلمانان به زنان ايشان دست يافتند و زنان از آنان فرزند آوردند. عمر دستور داد که زنان را آزاد کنند و آنها را از مسلمانها جدا سازند.

    صحيح بخاري، جلد 5، کتاب 59 شماره 637:

    محمد بن بشار، از روح بن عباده، از علي بن سويد بن منجوف، از عبدالله بن بريده، نقل کرده است که:

    رسول خدا علي را به سوي خالد فرستاد تا خمس (سهم پيامبر از غنايم را بگيرد) و من از دست علي ناراحت شدم، بعد از اينکه علي غسل گرفت (بعد از برقراري تماس جنسي با يکي از بردگاني که جزوي از غنايم بود) من به خالد گفتم، "آيا اين را نميبيني؟" (خوابيدن علي با برده را). وقتي به پيامبر(ص) رسيديم، من جريان را براي پيامبر تعريف کردم. پيامبر گفت، "اي بريده آيا از علي متنفّري؟" گفتم "آري"، پيامبر گفت "از او متنفّر نباش، زيرا سهم او از خمس بيش از اين است".

    در اين حديث آشکار ميشود که امام علي بعد از رسيدن به خالد با يکي از زنان بيچاره که در صف اسيران بود بر اساس آيه ياد شده همبستر ميشود و اين باعث تنفّر بريده از امام علي (ع) ميشود
       1   2   3      >